فریمانفریمان، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره

طلوع زندگی

دلنوشته های من برای پسرم

سلام مامانی شما خوابی و من نصفه شبی اومدم اینجا مینویسم اینکه چقد دوست دارم و چه اندازه عاشقتم چیزی نیست که توی کلمات بیاد به همین دلیل نگرانت میشم و گاهی از فرط نگرانی نصف شب خواب از سرم میپره  مثل دیشب که قیچی آشپزخانه رو دست گرفتی تا به بابات بدی بهت گفتم وقتی قیچی دستته ندوی و تو همون لحظه دویدی وقتی ازت پرسیدم چرا تا من گفتم ندوی دویدی جواب دادی میخواستم ببینم اگه بدوم قیچی میره تو چشمم؟   خیلی ناراحت شدم برات توضیح دادم که یه اتفاق بد همیشه نمی افته اما اگر بدوی احتمال اینکه پات یهو پیچ بخوره یا به چیزی گیر کنه بیشتر میشه و اونوقت ممکنه خدا نکرده قیچی بهت بخوره  بهت گفتم یه چیزایی رو نباید خودت تجربه کنی چون اگر...
15 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به طلوع زندگی می باشد